روزی به رهی مرا گذر بود خوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گهر بود چون صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن آدم شو و بعد از این صفاکن گفتا که برو مرا رها کن زخم تن خویش را دوا کن خر صاحب عقل و هوش باشد دور از عمل وحوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیمروزی به رهی مرا گذر بود خوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گهر بود چون صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن آدم شو و بعد از این صفاکن گفتا که برو مرا رها کن زخم تن خویش را دوا کن خر صاحب عقل و هوش باشد دور از عمل وحوش باشد نه ظلم به دیگری نمودیم
امکان جدید سایت
عیدی باشگاه سایبری نور این باشگاه با اتصال به هاست noreshabestarدر نظر داردایمیلی به صورت اختصاصی وبه نام وبلاگ یا سایت شماراه اندازی شود در بالای سایت باشگاه سایبری نور برای ثبت نام با ایمیل مدیریت تماس حاصل فرمایید